صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «کلاس ادبیات، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

جاذبه

گیرایی

تأثير

اثر گذاشتن بر چیزی

برق

جذابیت و درخشش

دستپاچگی

آشفته بودن، اضطراب

مشتاق

علاقه مند

حرارت

گرما

لحن گرم

صدای دلنشین

آرایش

زینت دادن

رزق روحم

خوراک روح و جان

رزق

غذا، خوراک و روزی

کوشا

تلاشگر، ساعی

مراقبت

نگهداری، مواظبت

تجربه بیندوزد

تجربه کسب کند

شگفتی

تعجب، عجیب بودن

به شگفتی وا می دارد

سبب تعجب می شوند

برخی

بعضی

مرغک

پرنده ی کوچک

خرد

کوچک

آشیانه

لانه، خانه ی حیوانات

آموز

بیاموز

حركات

جمع حرکت

رمیدن

فرار، گریختن

رام

مطیع و فرمانبردار

زمانه

روزگار

مردم چشم

مردمک چشم

نوابغ

جمع نابغه، تیزهوشان

شو

برو

آرمیدن

آسودگی، استراحت

شاعرہ

زن شاعر

نظير

مانند

فقر

نداری

خاطرات

جمع خاطره

چیره

پیروز، غالب، مسلط

طاقت

توانایی، قدرت

ناسپاسی

قدرنشناسی

پروفسور

دانشمند

فراغت

آسایش، آسودگی

تلاوت

قرآن خواندن

آیات

جمع آیه

درک

فهمیدن

معانی

جمع معنی

وا می داشت

ترغیب می کرد

امور فنی

کارهای فنی

قطعات

جمع قطعه

پاسی

بخشی از زمان

پاسی از شب

دیروقت

شکوفایی

رشد

عشق می ورزید

علاقه داشت

معتقد بود

باور داشت

دیدگان رهگذران

چشمان عابران

مشتاقان

علاقه مندان

وجود

هستی، جهان هستی

نیرزد

نمی ارزد، ارزش ندارد

بیازاری

آزار بدهی

شور

علاقه، هیجان

مختلف

گوناگون

می کوشید

تلاش می کرد

صدای دلنواز

صدای زیبا

تقریباً

حدوداً

خلوت

تنهایی

زمزمه می کرد

آرام می خواند

به حافظه سپرده بود

حفظ کرده بود

مشاعرہ

مسابقه ی شعر خوانی

لبریز

پر، انباشته

جبهه

جلوترین محل جنگ

دلیرانه

با شجاعت

روحیه داد

انرژی بخشید

معظم

بزرگوار

صالح

نیکوکار، درستکار

رویش

آنچه روییده

درخشان

روشن و نورانی

نوید

مژده، خبر خوش

محفل

مجلس

شنیدستم

شنیده ام

سوز و گداز

آه و ناله جانسوز

محبوب

دوست، یار

نیکو

خوب، زیبا

دلاویز

دلپذیر، مرغوب، خوشبو

عالم

دنیا

آزمودم

آزمایش کردم

عبرت نمودن

ارزیابی کردن، سنجیدن

ناچیز

بی ارزش و مقدار

اندر

در

مفتخر

سربلند، دارای افتخار

پروا

ترس، هراس، بیم

واجبات

جمع واجب، بایدهای دینی

فنی

مربوط به فن و تخصص

واردات

وارد کردن کالا از خارج کشور

استقلال

اتکاء به خود، مستقل بودن

آراسته بود

زینت داده بود، زیبا ساخته بود

نوازشگر

در اینجا به معنی آرامش بخش

زنده دلان

انسان های عاشق و آگاه

ملک

بزرگی، پادشاهی، عظمت کشور

پژوهشگر

تحقیق کننده، جست و جو گر

حریر

پارچه یا پیراهن ابریشمی

مُشک

ماده ای معطر و خوشبو

کمال

فرهیختگی، معرفت، کامل بودن

غرور

(در اینجا به معنی) اعتماد به نفس

برمی خیزد

بلند می شود، می ایستد

بی نظیر

بی عیب و نقص، بی مانند، بی همتا

چمیدن

نرم و آهسته و با ناز راه رفتن

پاره دوز

پینه دوز، کسی که لباس های پاره را می دوزد

عبیر

مخلوطی از گیاهان خوشبو مانند مشک، صندل، زعفران و گلاب

گِل حمام

گِل خاصی برای شست و شوی موهای سر که در قدیم بجای شامپو استفاده می‌شد


سایر مباحث این فصل